اولین تاتان در پارک شیخ شهاب
نازنین گلم امروز با بابایی رفته بودیم پارک شیخ شهاب
کلی تاتان کردی عزیزدلم
قبلنا که میرفتیم پارک ( خیلی وقت بود نرفته بودیم اخه هوا همچنان سرد بود)با سه چرخه میگشتی
قربون تاتان کردنت نفسم
انشالله همیشه شاد و خندون باشی
مامانی فدای لبخند ناز و شیرینت نازنینم
هوا سرد بود کاپشن هم پوشیدم واااااااااای سنگین شدم
ریحانه کوچولو در حال نشان دادن Babaaaaaaa
وای خسته شدم یکم بشینم
نازگلم داره میگه joojoooooooo (گنجشک)
خوشگلم زل زده به بچه ها
خوشگلکم تو آلاچیق
این خانم خوشگله دیگه تو ماشین بغل مامانی نمیشینه
سرپا می ایسته
عسلم بعد پارک رفتیم دنبال مامانجون و باهم رفتیم مکتب الزهرا
عزیزم رفته بودیم مکتب که یکم تمیز کاری کنیم و استکانارو بشوریم
خداقبول کنه انشالله
واااااا چه ژستی قربونت برم
نانازم داشتی صداهای بلند درمی اوردی
خوب حتما مداحی میکردی
اینم سخنرانی کوبنده از ریحانه کوچولو
بای بای