از شیر گرفتن3
عزیزکم سومین روز هم سپری شد برخلاف دیروز که هی بهونه میگرفتی امروز خوب بودیولی دخترکم همچنان دلم برات میسوزه
قربونت برم دیشب هم راحت خوابیده بودی ولی حوالی 6 صبح بیداری شدی و شروع کردی به گریهبغل من و بابایی هم نیومدیبمیرم برات با گریه خوابت برد ولی زودی بیدارشدی خب با آرامش نخوابیدی بودی و بازم شروع کردی به گریهبابایی به زور بغلت کرد و برفهای بیرون رو نشونت داد و سرگرم و آروم شدی و راضی شدی بیای بغلمیکم پسته و شیر خوردی و بعد تقریبا یه ساعت رو پاهام لالا کردی فدات شم
قربونت برم حوالی 10 از خواب ناز بیدار شدی اینبار شاداب چشاتو باز کردی و فقط یه بار گفتی می می اوف شده و منم تایید کردم و باانرژی پا شدیظهر هم رفتیم خونه مامانجون اینا عصر هم مهسااینا اومدن و بازی کردین فقط یه بار خواستی که اوف بودن می می رو ببینیفدات شم خوب بازی میکردی که چون طول روز نخوابیده بودی و خوابت میومد بهونه گیریت شروع شد با بابایی رفتیم قاقا خریدیم و اومدیم خونه یکم غذا خوردی و رو پاهام لالا کردی البته زودتر از روزهای همیشه ساعت 9 شب قربونت برم که چه زود به رو پام خوابیدن عادت کردی
مامانی خیلی دوست دارم کاش زودتر می می یادت بره و کم اذیت بشی فدات شم
فدات شم عزیزکم