ریحانه کوچولو ریحانه کوچولو ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

ناردانا

بابایی اومد

1393/10/4 16:13
نویسنده : مامانی
244 بازدید
اشتراک گذاری

دخترکم بوسدیشب ساعت8 بابایی از پابوس امامرضا(ع) برگشت محبت

بابایی زیارتت قبول حق فرشته

این مدت ما هم خونه مامان جون اینا بودیم که خداییش خیلی بهشون زحمت دادیمسکوت بخصوص به مامانجون،تا میخواست بلند شه میگفتی جوجو(بغل) مامانجون هم فوری بغلت میکرد حتی موقع آشپزی هم بغلش بودی،اگه خونه خودمون میموندیم مطمینن نمیتونستم از پس شلوغیات بربیام.

خیلی خیلی ممنون از مامانجون بخاطر مهربونیاشبوس

خاله جون فاطی هم برا فرجه ها اومده بود ولی تو نمیزاشتی درساشو بخونه شاکیتا تو دستش خودکار میدیدی میگفتی بده گربه ببرهقه قهه هی میگفت به من خاله جون بگو نه ماهما(فاطمه) گریهتو وروجک هم سر به سرش  میزاشتی و با شیطنت میگفتی ماهما ماهماقه قهه

خاله جون زهرا رو هم نه میزاشتی درس بخونه نه تلوزیون ببینهشاکی تلوزیون رو خاموش میکردی و میگفتی باااا یعنی بسته بمونه غمگین کتابش رو هم از دستش میگرفتی و میگفتی باخ همراه با اشاره سر به سمت بالاخندونک یعنی نخونشاکی

در کل خونه مامانجون اینا حکومت نظامی ریحانه خانم برپا بودخندونک

در مورد دلتنگیت برا بابایی هم بگم که اولش قهر بودی و میگفتی بابا دا پیس یعنی بابایی و دایی بد هستنتعجبچن روز بعد هم هی میپرسیدی بابا کجاستخطا ماهم میگفتیم رفته مشهد بوس کنه،حسین وای کنه،دو سه روز آخر هم میگفتی باباگَ یعنی بابایی بیادگریه که تو تلوزیون عزاداریهارو نشون میدادیم و میگفتیم هنوز حسین وای تموم نشده،که خداروشکر زود راضی میشدیبوس

راستی بهونه خونمون روهم میگرفتی اونم از بامداد به بعد مثلا 5 نصف شبگریه

میگفتی بریم خونمون مامانجون میگفت اینجا خونمونه دیگه تو هم میگفتی مال آباباستتعجب

الان دیگه دلتنگیا تموم شده و بابایی پیشمونه و خونه خودمونیمزیبا

و اما سوغاتیای ناز گلمجشن

                                                                   ماشین

دُن

جی جی

جی جی

پاپان

آپ که تازگیا هم میگی دُت قه قهه

اینم از طرف دایی جونتشویق

 

 

پسندها (3)

نظرات (3)

مامان دلنیا
4 دی 93 16:47
مرسی عزیزم.خیلی لطف میکنی . با افتخار لینک شدین. خوشحال میشم بازم به وبم بیای
شیرین
4 دی 93 16:50
سلام عزیزم . وبتون خیلی عالیه . اگر با تبادل لینک موافق بودید حتما" خبر بدید . راستی به منم سر بزنید .
مامان زهره
4 دی 93 23:30
خداوند مامان بابای ریحانه جونو براش نگه داره
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناردانا می باشد