بیست ویک ماهگی
عزیز دلم ماهگیت مبارک
قربونت برم خوشگلکم
ای خدا شکرت بخاطر بودنش و بزرگ شدنش
ای خدا همیشه سالم بدارش،الهی آمین
عزیزم این ماه وابستگین به مامانی خیلی کم شدهماه پیش نمیزاشتی از جلوی چشات دور شم
و اصلا تاتان نمیکردی و هرجا میرفتیم تو بغلم میرفتی ولی خداروشکر از همون روزای اول این ماه این رفتارت کلا تغییر کرد
صبحها که میخواستیم بریم خونه مامانجون میگفتم دخترم تاتان خواهی کرد توهم سرتو مینداختی بالا و دستاتو بازمیکزدی که یعنی بغلم کن منم میگفتم پس نمیریم که کارساز بودو چنین شد که کلمه دادان (تاتان) رو یاد گرفتیوقتی میگفتم پس نمیریم با ناز میگفتی دادان یعنی تسلیم و قبولهولی موقع برگشتن به خونه این کارساز نبود و توبغلم برمیگشتی که چندروزه اونم به دادان تبدیل شد
این ماه که براحتی تو بغل رفتن تبدیل شد به دادان اینرو باور کردم که هر ماه رفتار جدیدی در انتظارمون هستش که از روزای اولش آشکار میشه
وای وای وای عزیزم موقع دوش گرفتن همچنان گریه میکنینه حوله جدید کارساز شد و نه لیف و شامپو عروسکی
قربونت برم مامانی بهم ماما میگی ولی وقتی از دستت ناراحت مشم و یا باهات قهر میکنم با یه لحن خاصی میگی مامان و من عشق میورزم بهت قربونت برم
عزیزم وقتی میریم بیرون رسیور رو با دکمه ی جلوییش خاموش میکنی چند وقته یاد گرفتی تلوزیون رو هم با کنترل خاموش میکنیوقتی میریم بیرون تو مسعول خاموش کردن تلوزیونی فدات شم
راستی خوشگلم دروغکی چشاتو میبندی مثلا که خوابیدی
و اما حرفای جدید نازگلم...
انا...............انار
باش..............سر و بالش
بوش..............خالی (بیشتر با اشاره به شکمت میگی)
آش................بازکن و آش
دوش.............پیاده شو
بیش..............بپز
دس..............ببر
آدان.....................آدامس
داپت......................مداد (آخه کی میتونه حدس بزنه منظورت چیه)
اوننا..................از اون ( که فقط نسبت به می می استفاده میکنی در حال می می خوردن شش هشت باری تعویض میکنیم)
قربونت برم عزیزکم