جنگلهای ارسباران
عزیز دلم عیدفطر مبااااااااااااااااااااااارک
بعد دید و بازدید عید فطر چهارشنبه عصر با مامانجون اینا و خاله جون اینا رفتیم کلیبر خونه خاله جون راضیه اینا
مهران رو خیلی دوست داری همیشه وقتی میبینیش میخندی و ناز و بوسش میکنی
شام مهمون تو بودیم و برامون کوبیده درست کردی
خاله جون باغچه رو آب بدم؟
صبح رفتیم به گردش البته چون هوا گرم بود خیلی تو ماشین اذیت کردی ولی همینکه پیاده شدیم شدی یه دختر خوب و آروم شدی
ریحانام کنار رود آراز
همراه با ماتو جنگل راه میومدی و بغل نمیخواستی(خوب بزرگ شدم دیگه) ولی دستمو ول نمیکردی که ازت تنهایی عکس بندازم
و بالاخره مامانی پیروز میشود
توپ بازی کردی وسطی بازی کردی و تشویق کردی
ماشالله دو تا بلال خوردی
نوش جونت فدات شم
یکم استراحت کنم
عزیزم جمعه جشن نامزدی دخترعمه زهرا بود حوالی 12 رسیدیم خونه
بدو بدو خوشگل کردیم و آماده شدیم رفتیم جشن اما اما...
طبق معمول خانم خوشگله ما از جمع میترسه و بهونه میگیره و گریه میکنه
بعد تموم شدن جشن تنهایی بازی کردی