نام نام
نازگلم دیروز با مهران رفتین از مغازه ی نزدیک مامان جونینا شیر خریدین دیگه راه نام نام خریدنو یاد گرفتی عزیزم
امروز نام نام گویان از دست خاله جون پول گرفتی و نام نام گویان به طرف در رفتی که مثلا میخوای بری خوراکی بخری
قربونت برم که میدونی برای نام نام خریدن باید پول داشته باشی
ولی عزیزم نزاشتم بری آخه دوست ندارم به مغازه رفتن عادت کنی راضی شدی که به بابایی زنگ بزنیم بخره
مامانی فدات شه گوشی رو ورداشته بودی هی میگفتی بابا نام نام
دوست دارم خوشگلم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی