ریحانه کوچولو ریحانه کوچولو ، تا این لحظه: 11 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره

ناردانا

واژه های جدید نازگلم

مامانی به به دیین نازلی قیزه قربان نازنینم جمعه بعد از نصب پرده جدید مامانجون اینا تو هم هی پرده رو نشون میدادی و میگفتی به به  تو خیلی خیلی خیلی به به هستی قربونت برم از ده روز پیشم میگی آخ عسلم چونکه مریض شده بودی و نمیتونستی تاتان کنی و میخوردی زمین میگفتی اخ فقط نمیدونم ار کجا میدونستی موقع زمی خوردن میگن آخ جمعه هفته پیشم بابایی گلی که خاله راضیه برای بدنیا اومدنت گرفته بود رو بالای در ورودیمون نصب کرد دخترباهوشم تو هم  تا چند وقت موقع اومدن به خونمون میگفتی باخ (نگاه کن) الانم خیلی ازش استفاده میکنی قربونت بدم یه کلمه ای هم  از چهارشنبه یاد گرفتی که وقتی میگی من اینطوری میشم ممه دوست دار...
11 اسفند 1392

تب

عزیزدلم دیروز بعدازظهر رفتیم دکتر اقای دکتر گفت شربتها اثرنکرده و سرماخوردگیت شدیدتر شده وهر دو گوشت عفونت کرده قربونت برم با اینکه این همه شربت خوردی هیچی به هیچی           عفونت گوشت هم بهش اضافه شد اقای دکتر دوتا امپول برات نوشته بود فدات شم مامانی یکیشو دیشب زدیم و یکیشو امشب کاش لااقل اثر داشته باشی عزیزدلم این مدت خیلی اذیت شدی نازگلم امروز کلا گریه میکردی و بهونه میگرفتی خوب شد امروزم نرفتم دانشگاه با اینکه مامانی پیشت بود اینقد اذیت شدی اگه تنها بودی چی میشد ولی عصر به بعد قربونت برم  یکم حالت خوب شده و بازی کردی تاتان کردی خندیدی شیطونی کردی انشالله تا فردا خوب خوب م...
11 اسفند 1392

تب

نازنین گلم الهی مامانی فدات شه سه روزه بازم تب میکنی قربونت  برم دو نسخه شربت خوردی ولی فایده ای نداشته امروز بازم میریم دکتر خیلی نگرانم عزیزم میترسم دلیل دیگه ای داشته باشه امشب تو خواب خیلی ناله میکردی مامان فدات شه انشالله زود خوب میشی عزیزم خیلی دوست دارم ...
10 اسفند 1392

شیطون و بلا

این شیطون کوچولو  عشق مامانی همین الان کشوهارو خالی کرده رو زمین برس کوچولوش رو برداشته موهاشو شونه کنه خوب مامانی میخوام خوشگل بشم دیگه تو اتاقش 7تا کشو داره که5تاشو خالی کرده میدونین دوتاش چرا مونده اخه دستش نمیرسه وقتی میره تو اتاقش بازی کنه مستقیا میره سراغ کشوها هی من جمع میکنم هی خوشگل خانم میریزه زمین خوب شاید دوست داره یجور دیگه بچینه الانم مهساجون خونه ماست و تو اتاقش بازی میکنن به مامانی مجوز داده عکساشو بزارم (اکثرا شبا بعد خوابیدن کوچولوم ساعت12 به بعد وبلاگشو مینویسم )                     &nb...
5 اسفند 1392

تاتان

دخترم خوشگلم الحمدلله امروز حالش خوبه نازنین گلم یه هفته که اوف شده بودی اصلا تاتان نمیکردی قبلا قدمات بلند بود و تعدادش کم وعجله میکردی و میفتادی که تازه یاد گرفته بودی و اروم و کوتاه قدم برمیداشتی وبیشتر راه میرفتی   که با مریض شدنت کلا تاتان فراموش شد ولی امروز خیلی خوب بودی فدات شم کلی تاتان کردی کلی راه رفتی ماشالله به ناردانام بووووووووووووووووووووووووووووووس ...
3 اسفند 1392

واکسن یکسالگی

نازنین دخترم چندروزه که اوف شده عزیزم شنبه هفته پیش 19ام  بهمن توبهداشت واکسن یکسالگی برات تزریق کردند هیچ عوارضی نشون نداد و اصلا تب نکردی نگرون بودم فکرمیکردم واکسن اثرنکرده آخه موقع تزریق یکمیش پاشید بیرون تلفنی از دکترت پرسیدم گفت یه هفته تا ده روز بعد تب خواهد کرد شنبه(یه هفته بعد واکسن) صبح از چشات و بینیت آب میومد رفتم تبریز دانشگاه و کلاسا تشکیل نشد وتا ظهر برگشتم همچنان آب از چشات جاری میشد فکرکردم سرماخوردی و زود با بابایی بردیم دکتر که شدت نگیره چندتا شربت بهت داد که کامل و با اجبار تا به امروز میخوری فرداش از ساعت 8 شب خوابیدی و برخلاف روال معمول بیدارنشدی قربونت برم نصف شب حوالی ساعت3 شدید تب کردی زود شیاف و ...
30 بهمن 1392

مرواریدسوم

عزیزدلم قندعسلم                                      سومین مرواریدشو دراورده مبارکت باشه نازنینم دوتامروارید خوشگل پایین داشتی و سومی هم از بالا دراومده فکرکنم بغلش هم سفید شده و چهارمی تو راهه فدات شم مامانی ...
24 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به ناردانا می باشد